ادبیات نمایشی دیرگاهیست که خو گرفته با محرومیت و در حاشیه ماندن در این سرزمین. تئاتر گرچه با شبیهخوانی، نقالی، سیاهبازی و نمایشهای روحوضی، نزدیکی تاریخی در فرهنگ مردم ایران دارد، اما در فرم مدرن آن و بر روی سنِ سالنهای نمایش هیچگاه نتوانست محبوبیت و گستردگی در خور توجهی در میان توده مردم پیدا کند در مقایسه با بعضی از هنرهای مدرن مانند سینما.
همین است شاید که فعالان ادبیات نمایشی نه اسم و رسم اهالی ادبیات را دارند و نه شهرت اهالی سینما را. این مهجوریت وقتی پررنگتر میشود که مخاطب ادبیات نمایشی، کودکان و نوجوانان باشند و بازیگران، سیاهپوشانی پناهگرفته در پشت عروسکهایی بیجان.
اجرای نمایش عروسکی «مهمان غار» که روایتی دگرگون و بازسازی شده است از زبان حیوانات درباره پناه بردن پیامبر(ص) به یک غار در هنگام هجرت از مکه به مدینه، بهانهای شد برای گفتگو با علیاکبر حلیمی؛ نویسنده و کارگردان این نمایش عروسکی تا ضمن آشنایی با این هنرمند با سابقه که سالهاست در محله آزادشهر مشهد زندگی میکند، نگاهی بیندازیم به فضای کنونی ادبیات نمایشی کودک و نوجوان و اگر هم شد گریزی داشته باشیم به گذشته و آینده این هنر کمتر دیده و شناخته شده در سطح جامعه.
علیاکبر حلیمی را در کانون پرورش فکری استان پیدا میکنیم، جایی که او سر صحنه تمرین نمایش عروسکی «مهمان غار» روزهای شلوغی را همراه گروه عروسکگردانهایش میگذراند. مینشینیم به تماشای اجرای زنده یکی از صحنهها.
مخاطب نمایش، کودکان و نوجوانان هستند و شخصیتهای آن حیوانات. همان حیوانات اشاره شده در داستان واقعی، یعنی کبوتر و عنکبوت و همچنین چند حیوان دیگر که خلاقیت نویسنده آنها رابه نمایشنامه افزوده تا این قصه برای کودکان طعمی شیرینتر و نمایی جذابتر پیدا کند. نیم نگاهی هم به حلیمی دارم که همیشه در کنار صحنه حرکت میکند و تذکراتی به عروسکگردانها میدهد.
همان ابتدا میخواهم از تحصیلات هنریاش بدانم، میگوید: متولد سال ۱۳۴۱هستم و دیپلم اقتصاد از دبیرستان طالقانی مشهد دارم، اما همزمان دیپلم هنر را نیز از دانشسرای هنر مشهد گرفتهام.
پذیرفته شدنم در دانشگاه هنرهای زیبای تهران در رشته ادبیات نمایشی همزمان شد با افزوده شدن گرایش نمایش عروسکی در این رشته و اینگونه شد که جزو اولین فارغالتحصیلان ادبیات نمایشی عروسکی در سال۱۳۷۰ موفق به اخذ مدرک لیسانس شدم.
هشت سال بعد هم مدرک کارشناسیارشد خود را در همین رشته از دانشگاه هنر تهران گرفتم.
اولین حضور حلیمی در تئاتر به صورت اتفاقی و بهعنوان بازیگر بوده، وقتی فقط ۱۱ سال داشته است.
ماجرای شروع یک عمر زندگی همراه با تئاتر را از زبان خودش بشنوید: برادر بزرگترم هنرجوی رشته تئاتر بود در هنرستان صنعتی شهیدبهشتی و زیر نظر مرحوم میرخدیوی که معلم هنرشان بود کار میکرد. اولین بار سر اجرای نمایش هارون عباسی بود که با تمام وجود حس کردم به تئاتر علاقه عمیقی دارم.
۱۱ ساله بودم و همزمان با ورود به مقطع راهنمایی عضو کلوپهای هنری و تئاتری شدم. همان موقعها بود که یکبار هنگام رفتن به باشگاه برای ورزش، به صورت اتفاقی گذارم به سر تمرین گروه تئاتر کارگر افتاد که زیرنظر استاد آزادنیا تمرین میکردند.
بیاختیار ایستادم و محو تماشای تمرین آنها شدم. به خودم که آمدم دیدم استاد آزادنیا مقابلم ایستاده و از من میپرسد که آیادوست دارم بازی کنم؟ باورم نمیشد. جوابم معلوم بود. یادم میآید نمایش باران در شب نوشته حسین زاهدی را اجرا میکردند و همانجا نقش اول که نقش یک نوجوان بود را به من دادند و این آغاز شروع جدی من در تئاتر بود.
این نویسنده و کارگردان تالیفات بسیاری در زمینه ادبیات نمایشی کودک و نوجوان دارد که شاید مهمترین آنها دو کتاب «نمایش و تربیت» و «کارگاه نمایشنامهنویسی نوجوانان» است.
از دیگر آثار حلیمی میتوان به انبوهی از تالیفات او شامل مقالات، جزوات و نمایشنامهها اشاره کرد که در مجلات معتبر ادبی کشور به چاپ رسیده و تعدادی در جشنوارههای مختلف برگزیده شدهاند.
اواخر دهه ۷۰ که اولین انجمن نمایش مشهد تشکیل میشود، حلیمی جزو موسسان است و با رای فعالان تئاتر مشهد به عنوان عضو هیئت مدیره این انجمن انتخاب میشود.
اما سال ۸۰ همه چیز دست به دست هم میدهد تا جدایی ۱۱ ساله او از صحنه تئاتر رقم بخورد.
از خودش بشنوید: هیچ حمایتی از طرف مسئولان و دستگاههای مربوطه نسبت به تئاتر وجود نداشت و این امکان رشد و فعالیت مفید و بالنده تئاتر را از میان برده بود.
به ناچار تصمیم به کنارهگیری از صحنه تئاتر گرفتم و فعالیتهایم منحصر شد به تدریس هنر و ادبیات نمایشی در دانشگاههای آزاد، فردوسی و تربیت معلم.
البته در این مدت کارمند کانون پرورش فکری بودم و گاهی هم بهعنوان استاد مهمان به جشنوارهها دعوت میشدم.
حلیمی از آن روزهای تلخ دوری از صحنه و اجرای تئاتر اینطور یاد میکند: حس بسیار بدی داشتم. احساس میکردم از علاقه و استعداد خودم دور شدهام و هرز میروم.
شاید شرکت دادن آثارم در چند جشنواره خارجی از جمله قرقیزستان و سه جشنواره بینالمللی تهران، عکسالعملی بود طبیعی و لازم به همین احساس نیازی که از درون به من فشار میآورد.
حالا بعد از یک دهه دوری از صحنه تئاتر، حلیمی به منظور اجرای یکی از نمایشنامههای خودش یعنی «مهمان غار» دوباره به صحنه برگشته است.
نمایشی که داستان هجرت و نجات پیامبر (ص) را به زبانی کودکانه و از زاویه دید عنکبوتها بیان میکند.
پشت اتفاق شیرین برگشتن حلیمی به جایی که به آن تعلق دارد و به کاری که خوب آن را بلد است، مرکز تولید عروسکی کانون تئاتر تهران قرار دارد که سفارش این کار را به حلیمی داده و همچنین کانون پرورش فکری خراسان رضوی که از هیچگونه همراهی و حمایتی دریغ نکرده است.
در ایران اجرای تئاتری برای کودکان و نوجوانان که بازیگران آن خود کودکان و نوجوانان باشند هنوز چندان مرسوم نیست.
حلیمی با اشاره به این مطلب ادامه میدهد: دلیلش این است که کودک و نوجوان به طور طبیعی بیشتر دوست دارد مخاطب باشد و قصه گوش کند تا اینکه بخواهد بازی کند. عوض کردن این ذائقه نیاز به یک کار ریشهای و باحوصله در یک برنامه زمانی طولانیمدت دارد.
به عقیده این کارگردان تئاتر ایران با توجه به تواناییها و استعدادهایش میتواند آینده درخشانی داشته باشد. اما او برای این کار یک شرط بزرگ میگذارد. از خودش بشنوید: پشتیبان مالی مهمترین نیاز تئاتر است.
تئاتر تهیهکننده میخواهد. در تمام کشورهای پیشرفته دنیا شهرداریها هستند که این وظیفه را بر عهده میگیرند. امروزه در دنیای مدرن، شهری که تئاتر ندارد از نظر وجهه هنری ناقص است و تئاتر نشانه مدنیت و پیشرفت هر شهر است.
حلیمی ادامه میدهد: مشهد را بهواسطه وجود مرقد امامهشتم (ع) شهر بهشت مینامند. میخواهم بگویم اگر اینجا شهر بهشت است، پس باید در آن از هنر بهشتی حمایت کامل شود. زبان شهر بهشت باید زبان هنری باشد، نه زبان سخنرانی و نصیحت.
شهری که تئاتر ندارد از نظر وجهه هنری ناقص است و تئاتر نشانه مدنیت و پیشرفت هر شهر است
از وی میخواهم روش خودش را در نوشتن یک نمایشنامه از ابتدا تا مرحله آفرینش نهایی توضیح دهد. میگوید: معمولا با یک ایده شروع میشود.
ایدهای که میتواند از متون قدیمی و کلاسیک وارد ذهنم شود یا از متون جدید و دنیای پیرامونم. وقتی ایدهای جذبم کرد، برایش طرحی خواهم نوشت و ساختاری تعریف خواهم کرد.
بعد نوبت گسترش دادن طرح اولیه میرسد. طرحی که به اندازه کافی گسترده و جا افتاده شد، قلم برمیدارم و مینویسم. بعد نوبت به بازنویسی میرسد و بعد هم خوانش گروهی.
البته خوانش گروهی یک نمایشنامه به صورت جمعی در ایران آنچنان مانوس نیست، اما در کشورهای غربی این موضوع کاملا مرسوم است.
حرف آخر حلیمی تاکید براهمیت ادبیات نمایشی کودک و نوجوان است. میگوید: وقتی مخاطب کودک و نوجوان باشد، کار تئاتر حساستر است و نیاز به پشتیبانی از آن بیشتر.
اگر ما برای فکر کودکان و نوجوانان برنامهای نداشته باشیم، دیگران در خارج از کشور حتما دارند. بعضی از اساتید تعلیم و تربیت با نصیحت نمیتوانند آدم درست کنند.
هنر میتواند راه درست را بهتر نشان دهد. چون زبان نرمتر، جذابتر و نفوذپذیرتری دارد و در نتیجه ماندگاری آن در ذهن مخاطب و تاثیرگذاری آن بسیار بیشتر است.
چاره کار چیزی نیست جز سپردن کارها به دست هنرمندان متعهد و دارای اندیشهای که برای اندیشه کودکان و نوجوانان برنامه دارند.
* این گزارش پنج شنبه، ۱۲ اردیبهشت ۹۲ در شماره ۵۲ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.